شوهر!
شوهر! تازه فهمیدم دختر شوهر دادن عجب کار سختیه! واقعا دلم به خودم و مامانای دختر دار می سوزه! حنانه جونی از الان گفته باشما، من دختر شوهر بده نیستم! بعدا نگی نگفتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
نظرات (6)
مامان محمدمهدی
4 آبان 92 10:47
4 آبان 92 10:47
ای جان این کوچولو چه زود بزرگ شد.ماشاءالله
فکرشو بکن همه مامامانا وقتی دختراشون بزرگ میشن به چه تب و تابی برای شوهرکردنشون میفتن و اگه یکم دیر شه از وقتش چه دعاها و توسلاتی که ندارن، اوف امان از این مامانای دختر دار، ایش
:-) ایییییییش
فکرشو بکن همه مامامانا وقتی دختراشون بزرگ میشن به چه تب و تابی برای شوهرکردنشون میفتن و اگه یکم دیر شه از وقتش چه دعاها و توسلاتی که ندارن، اوف امان از این مامانای دختر دار، ایش
:-) ایییییییش
مامان طهورا عسلی
4 آبان 92 12:13
4 آبان 92 12:13
چی شده؟؟؟؟
خواستگار پیدا شده؟
واسه خودش که یه کم، فقط یه کم! زوده!!!
خواستگار پیدا شده؟
واسه خودش که یه کم، فقط یه کم! زوده!!!
الهام مامان اوینا
8 آبان 92 16:34
8 آبان 92 16:34
اره والله دختر ما که از زمانی که جنسیتش معلوم شد انگاری از دید بعضی ها عروسشون پیدا شد ولی بی ادبیه ها کور خوندن ما که دختر شوهر نمیدیم ... 
:-) آوینا جون که از اون دختراست که پونزده شونزده سالگی باید بدیدش بره خونه ی بخت! حالا می بینین :-)
:-) آوینا جون که از اون دختراست که پونزده شونزده سالگی باید بدیدش بره خونه ی بخت! حالا می بینین :-)
آسمان
13 آبان 92 23:09
13 آبان 92 23:09
ای خواهر
دختر یکی میره 2 تا میاد
ما چی بگیم که پسرو میدیمش میره دلمونم واسش تنگ میشه
آخه من اصلا به خودم امیدوار نیستم که از اون مادر زنای با عرضه باشم که دامادامو پیش خودم نگه دارم! :-(
دختر یکی میره 2 تا میاد
ما چی بگیم که پسرو میدیمش میره دلمونم واسش تنگ میشه
آخه من اصلا به خودم امیدوار نیستم که از اون مادر زنای با عرضه باشم که دامادامو پیش خودم نگه دارم! :-(
مامان محمدمهدی
15 آبان 92 10:03
15 آبان 92 10:03
نکنه گل دخترو شوهر دادی رفت که وقت نمیکنید بنویسید؟
دیگه کم مونده، خواستگارا پاشنه ی درو از جا کندن:-)
دیگه کم مونده، خواستگارا پاشنه ی درو از جا کندن:-)
مطلب بعدی
دلم روضه می خواهد
مطلب قبلی
دخترکم سلام
