مامان، بغل!
وای نمی دانی چه کیفی داد! داشتم کیسه ی پر شده ی جاروبرقی را خالی می کردم که آمدی سراغم. صورتت را چسباندی به صورتم، ماچم کردی و رفتی آن طرف تر ایستادی، بعد دوباره آمدی و دوباره صورتت را چسباندی به صورتم و گفتی "مامان، بغل" و بغلم کردی :-)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی