حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

برای دخترم

مامان

1392/12/19 13:43
نویسنده : مادر و پدر
752 بازدید
اشتراک گذاری

من به عقیده ی خودم مامانی هستم با حس عذاب وجدان فوق العاده قوی. کافیست یک بار وقتی حنانه دارد خرابکاری! می کند کمی با صدای بلندتر از حد معمول او را از آن کار منع کنم، آن وقت عذاب وجدان تا شب ولم نمی کند و این خیلی بد است. نه تنها برای خودم، بلکه برای حنانه هم. من کلا مادر ملایمی هستم! حتی اگر صبح دندانهای دو سه تا بچه ی کاملا غیر همکار را پالپکتومی کرده باشم و آن دو سه بچه در تمام طول کار درست نزدیک گوشم جیغ های بنفش کشیده باشند، باز هم ظهر که به خانه برمی گردم و حنانه هوس می کند موهایم را بکشد، سعی می کنم ولوم صدایم را در حد پایین نگه دارم. ولی همه ی مادر ها حتی صبورترین و ملایم ترینشان هم لحظاتی را تجربه می کنند که خستگی، رمقی برایشان نمی گذارد و توان سر و کله زدن با بچه شان را از دست می دهند. من هم چنین لحظاتی را تجربه کرده ام و می کنم. در این دو سال سعی کرده ام به خودم بقبولانم که عذاب وجدان بدترین اتفاقی ست که می تواند در این مواقع رخ دهد. من باید سعی کنم صبورتر باشم و رفتارم را تصحیح کنم ولی عذاب وجدان نه. دارم سعی می کنم یاد بگیرم به خودم احترام بگذارم و قبول کنم مادرها هم گاهی خسته می شوند. سعی می کنم قبول کنم که یک مادر وقتی مادر خوبی برای فرزندش است که خودش را جدی بگیرد، بفهمد هر کاری طبق خواسته ی خودش انجام دهد لزوما به معنای خودخواهی و نادیده گرفتن فرزندش نیست. در این دو سال فهمیده ام بچه ها هم مادرهای این چنینی را دوست ندارند و از بودن در کنارشان لذت نمی برند، همین یک دلیل کافی ست که مادری باشم که به خودش احترام می گذارد... در پی تصحیح رفتار خودش است نه آزار روح و روان خودش

پسندها (4)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد