خدایا شکر
از دیروز که حنانه جان را برده ام بیمارستان بهمن برای چکاپ 4 ماهگی، حالم خیلی بد است. چرا؟ چون وزن دخترم پنج کیلو و هشتصد و هشتاد گرم! است، چون انتظار داشتم حداقل 6 کیلو شده باشد. هر چه اصرار کردم خانوم دکتر اجازه ی شروع غذای کمکی را برای دخترم نداد که نداد. بماند که دیشب بابت این موضوع گریه کردم!! خودم را سرزنش می کردم که لابد من کوتاهی کرده ام و حتما شیرم کم بوده و دخترم گرسنه مانده و ... به عکس بالا که نگاه می کنم از خودم خجالت می کشم. خدایا من چقدر از تو دورم، خودت بهتر می دانی... شکر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی