حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

برای دخترم

عشق

1391/6/3 16:53
نویسنده : مادر و پدر
189 بازدید
اشتراک گذاری

روزی که عاشق شدم باران می بارید. پدرت از خدا می گفت و از زندگی خدایی. وقتی گفت می خواهد تا هم در دنیا و هم در بهشت در کنار هم باشیم دلم لرزید. وقتی گفت می خواهد تا رسیدن به خدا یاری گر هم باشیم عاشقش شدم. چهار سال پیش من و پدرت هم کلاسی بودیم دخترم. در دانشکده ای که خدا غریبه بود و دین به آسانی به فروش می رفت، او در چشم من گوهری ناب بود. دخترکم روزی می رسد که تو هم عاشق می شوی. من تو را به خدا سپرده ام و می دانم که در آن روز فرق بین عشق و چیزی را که به نام عشق در بازار عرضه می شود خواهی فهمید. خواهی فهمید عشقی که سرشار از بوی خدا باشد تو را می برد تا آسمانها. خواهی فهمید عشق بی خدا پوچ است، گرچه بزک کرده و رنگارنگ است. از خدا می خواهم دوست بداری به خاطر او، عشق بورزی به خاطر او، و با تمام وجودت عاشق شوی...به خاطر او

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان تسنیم
4 شهریور 91 0:18
چه حرف های آشنایی....
مامان امیرحسین
5 شهریور 91 22:07
سلام چه با مزه! ما با هم همدانشگاهی نبودیم. بعدا شدیم!!! همسرم برای فوق اومد دانشگاه ما!! منتهی اون مهندسی بود و من تغذیه! مارو بردی تو فضای اون موقع!4 سال پیش
ما (من و گاهی بابا)
6 شهریور 91 21:34
خدا کنه دلیل عشقتون همیشه در زندگیتون ساری و جاری باشه


ممنون. دعای منم همیشه همینه
مامان محمدمهدی
7 شهریور 91 3:26
چه دعاهای قشنگی در حق دخترتون کردید
غريبه...
7 شهریور 91 13:18
سلام خيلي خوبه كه از الان يا از همون بچگي به دخترتون عشق ورزيدنو ياد بدين و فرق عشقاي مجازيو حقيقي ايشاا.. بتونيد بهترين پدر و مادر واسش باشيد
نرگس
8 شهریور 91 11:00
همه چیز به خاطر خدا
زندگی به خاطر خدا
برای هممون دعا کن که نفس نفسمون برای خدا باشه
خدا فرزند زیباتونو براتون حفظ کنه به سلامتی جسم و روح.


شما هم برای ما دعا کنید. ممنون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد