امروز وقت دکتر داشتم. صبح با آقا مصطفی رفتیم دانشکده برای تحویل پروژه ی کامپیوتم.بعد رفتیم مطب دکتر اشرفی. دکتر معاینه لگن انجام داد و ازم پرسید که سزارین می خوام یا طبیعی. نمیدونم چرا اون لحظه نتونستم تصمیم بگیرم. با اینکه مامان چندین بار منو از زایمان طبیعی و عوارضش ترسونده! ولی نتونستم خودمو قانع کنم که اون لحظه از دکتر بخوام کوچولوی ناز منو با سزارین به دنیا بیاره. نمیدونم این حس عذاب وجدان من چرا اینقدر قویه! یه جورایی عذاب وجدان داشتم که بدون دلیل خاصی خودمو راحت کنم و نی نیمو زودتر توی همین هفته ببینم. نتیجه این شد که یک هفته بعد دوباره برم دکتر که چک کنه اگه سر نی نیم داخل لگن اومده باشه طبیعی و اگه نیومده باشه سزارین بشم...گرچه نمید...