حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

برای دخترم

بابا

1391/9/11 0:20
نویسنده : مادر و پدر
178 بازدید
اشتراک گذاری

تنها خدا می داند چه می کشیده اند همسران رزمندگان وقتی روزهای متوالی از پی هم می آمدند و می رفتند و خبری از همسرانشان نداشتند و چه لحظاتی بر آنها می گذشت وقتی به جای همسرشان خبر شهادتش را می آوردند و چه روزهایی وقتی برای کودکانشان هم مادر می شدند هم پدر و چه ثانیه هایی وقتی کودکشان بهانه ی بابا را می گرفت ولی بابا نبود...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان محمدمهدی
12 آذر 91 12:59
سلام مامانیه حنانه جون
من بعضی وقتها که به این موضوع فکر میکنم میبینم اصلا طاقت و صبرشو ندارم.واقعا این زنها مورد عنایت خاص خدا بودن که اینطور صبوری و فداکاری کردن.
راستی وبلاگو جمع کردم.


چرا؟ وبلاگ به اون زیبایی حیف نبود؟!
مامان طهورا عسلی
14 آذر 91 22:48
چطور ؟ بابای ریحانه جایی رفتن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟








منظورتون حنانه بود؟! :-)
مرجان
15 آذر 91 9:10
قطعا خیلی سخت بوده و اگر خدا عنایت نمیکرد تحملشون براشون ممکن نبود، مخصوصا با بچه های قد و نیم قد.
الهام مامان آوینا
19 آذر 91 15:25
9ماهگیت مبارک حنانه جاااااااااااااان


ممنون خاله جون مهربون
مامان تسنیم
21 آذر 91 10:38
کجایین شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


همین نزدیکی ها
مامی امیرحسین
26 آذر 91 23:12
حتی تصورشم مشکله خیلی باید رابطه ات با خدا قوی باشه که بتونی باهاش کنار بیای!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد