حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

برای دخترم

ایمان

1391/10/4 16:46
نویسنده : مادر و پدر
189 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی اوقات به ایمانی که حنانه کوچکمان دارد حسودیم می شود، چند وقتی است که میتواند بنشیند و بازی کند ، اما در حین بازی یکهو خودش را ول می کند روی زمین،بی هیچ ترسی ،شاید چون خیالش راحت است که ما مراقبش هستیم و سریع اورا می گیریم ، یا زمانی که تاتی تاتی با او راه می ریم یکدفعه پاهایش را شل می کند، شاید چون خیالش راحت است کسی دستش را گرفته ...... حس جالبی است کسی خودش را در آغوش بزرگتر از خودش رها کند ، بدون هیچ دغدغه و نگرانی .... این جور مواقع دلم به حال خودم می سوزد ... حنانه کوچکم در این 9 ماه می داند که کسی هست که همیشه مراقبش باشد اما من در این 26 سال....کاش می شد گرد و غبار دلم برود تا دستان خدا را حس کنم یا آغوشش را....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

الهام مامان آوینا
4 دی 91 15:09
نشستن حنانه جون مبارکه..... واقعا احساس زیبایی ست این احساس که خود را رهایی در اغوش خدای بزرگ.... البته او همیشه با ما خواهد بود و هست. به تعداد تفاهمات اضافه شد. همسنیم فکر کنم . من 64.


ممنون مامان آوینا کوچولو. این پست را همسرم نوشته
مامان زهورا عسلی
4 دی 91 19:26
احسنت چه نگاه ظریفی..........
بابای امیرحسین
4 دی 91 21:23
من به این طفلکان معصوم میگویم آیت خدا(آیت الله)!
خوب ما را به یادخدا می اندازند...
خدا کند نشود آنروز که ما را از خدا غافل کنند...
------------
اما تفاهم من با بابای حنانه خانوم اضافه شد.



آیت الله تعبیر زیبایی بود که گفتی :-)
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد