یار نه بار
خدا رو شکر حرم به نسبت خلوت بود و می شد کمی جلوی ضریح ایستاد و یک دل سیر با آقا بود، صحبت کرد ، دعا کرد .... خلاصه صفا کرد ..... موقع دعا مثل همیشه یکی از خواسته ها سرباز امام بودن، بود،
اما ..... از خودم خجالت کشیدم ..... به قول حاج اقا قاسمیان،" امام یاری مثل مالک می خواهد ، که در موردش گفتند مالک و ما مالک... چی بودی مالک .... اگر کوه بودی ، کوه با صلابتی بودی و ......" و من چطور ؟؟؟؟؟ ...... اما مثل همیشه هر خوفی همراه با رجاء بود... امید اینکه شاید بتوانم حداقل فرزندانی داشته باشیم که یار و واقعا یار امام باشند ، کسی باشند که باری از دوش امامشان بردارند خلاصه کسی باشند که امام به آن افتخار کنند ...... انشاالله..... به یاد خیلی از دوستان و فزندانشان هم بودم ( از نی نی های به دنیا نیامده آسمان یا مهدی گرفته تا مطهره ، طهورا ، آوینا ، امیرحسین و تسنیم و محمد مهدی و ............) و برای آنان هم همین را خواستم تا انشاالله نسلی باشند که بتوانند با یاری امامشان سبب تعجیل در ظهور شوند ....
پ.ن: سالروز ولادت پیامبر اعظم (ص) و امام صادق (ع) برای ما خاطرات شیرینی رو به همراه داره و یادآور عهد بزرگی است که باهم و با خدا بستیم ، انشاالله عهدی که در آن روز بستیم با تبرک و استمداد از آن دو نور همچنان محکم و استوار بماند به مدد یاری و دعای خیرشان... این عید بر همه مخصوصا بر مادر خانه مبارک باشد ......