حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

برای دخترم

لالالا گل نازی ..... بابات رفته به سربازی

1392/4/15 10:24
نویسنده : مادر و پدر
795 بازدید
اشتراک گذاری

 

پ.ن:هر چند دوماه گذشته است اما......

 حنانه جان پوشیدن لباس و پوتینش برایم شیرین بود حتی شیرین تر  از این روزهای طبابت ...... موقع برگشتن از پادگان برعکس خیلی از هم خدمتی های دیگه (همون آشخور) که سریع لباسشون رو عوض می کردن تا کسی با لباس سربازی و پوتین و کلاه و کچلی و...... نبینه ، من برعکس با یک غروری!!!!!!! میومدم  که هر کی نمیدونست فکر می کرد سرلشگر دومی (به قول دوستمان البته ، اصلا سرلشکر دوم نداریم!!!!!) چیزی هستیم فقط بدون درجه و با لباس سرباز صفر!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان طهورا عسلی
15 تیر 92 14:38
همسر من هم بعد از عروسی به سربازی رفت. روز های شیرین و در عین حال سختی بود. الحمدلله گذشت.....


روز های شیرین و در عین حال سختی..... الحمدلله...
مامان محمدمهدی
17 تیر 92 14:46
مامان تسنیم
18 تیر 92 8:46
واااااااااااااااای بلابای تسنیم هم باید به زودی بره سربازی
من همش استرس نبودنش را دارم

حالا خوبه میشه از تجربیاتتون استفاده کنیم


باباها که نیستن آدم قلبش میاد توی دهنش از دلتنگی! چه میشه کرد خواهر. البته بابای حنانه زیاد از ما دور نبود، سربازی رشته های پزشکی یه کم با بقیه متفاوته.
الهام مامان آوینا
18 تیر 92 21:34
همسری ما این دوره را گذرونده خدا را شکر... ولی می دونید تا پستتون را خوندم یاد خواهرم و همسرش افتادم انها هم وضعیتشون مثل شما بود حدود 15 سال پیش.... انشاا... به سلامتی و با دل خوش این دوره را پشت سر بگذارن
آسمان
21 تیر 92 13:57
جاشون خالی نباشه چشم بهم بزنی تموم شده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد