حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

برای دخترم

ماه مبارک

1391/5/6 10:58
نویسنده : مادر و پدر
213 بازدید
اشتراک گذاری

حنانه جانم اولین ماه رمضان زندگی ات را تجربه می کنی عزیز دلم. مامان امسال هم مثل پارسال که توی دلش بودی نمی تواند روزه بگیرد. دلم لک زده برای ربناها...بیدار کردن های محمد مصطفی برای خوردن سحری و من که مثل بچه کوچولوها این بیدار شدنم را کش بدهم تا چند بار دیگر بیشتر صدایم کند... این روزها دلم تنگ است مادر. اولین ماه رمضان زندگی ات دارد با شتاب می گذرد. باید کاری کرد. خیلی دلم می خواهد سحرها بیدار شوم و برای محمد مصطفی سحری آماده کنم. ولی پدرت گویا امسال زیاد تمایلی به خوردن سحری ندارد. سحر هایش را با من شریک نمی شود امسال. نمی دانم ملاحظه ی خستگی هایم را می کند یا خلوتی می خواهد برای خودش و خدایش. از شما بگویم گلم. با گفتن دو جمله است که حتی اگر خیلی بی حوصله باشی هم می خندی. یکی صلوات است و دیگری" حنانه بگو مامان" . پشه ها چند روز است حسابی دردانه ی ما را اذیت کرده اند. پریشب که مهمان داشتیم پشه ی ناقلا را دیدم و یکی از خاله ها با پشه کش خدمتش رسید! دکترت گفته تا شش ماهگی چیزی غیر از شیر نخوری. اما حس مادرانه ام می گوید گاهی شیر سیرت نمی کند. بعضی وقت ها کمی لعاب برنج یا یک قاشق کوچک آب سیب می دهم بخوری. چه کنم، دل مادرانه ام تاب نمی آورد. راستی جای مروارید های خوشگلت توی دهانت دیگر کاملا سفید و برجسته شده. منتظر دیدن روی ماهشان هستم، البته به چشم یک مادر، نه به چشم یک دندانپزشک. و در آخر اینکه خیلی دوستت داریم عزیزم... اولین ماه مبارک زندگی ات مبارک...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان تسنیم
7 مرداد 91 11:48
مبارک حنانه خانم باشه این ماه مبارک پیشاپیش هم دندون هاش مبارک خودش و مامان و باباش یه سوال دارم تو خصوصی...
مامان امیرحسین
8 مرداد 91 16:27
مبارکش باشه چشم بهم بذاری بزرگ شده خودش روزه میگیره نازی دندون درآورد عکساشو بذار بیایم ببینیم میگه طبع نویسندگیتم خیلی خوبه مادر دندانپزشک شاعر! خداییش چقدر دندون دیدی!یه عالمه ولی این یه دونه کلی فرق داره!!
شیما مامان درینا
11 مرداد 91 12:15
عزیزم سلام ماه رمضان مبارک باشه ان شاء ا... حنانه جون بزرگ می شه و باهم برای بابایی سحری آماده می کنین . خیلی شرمنده نمی دونم چرا نظری رو که گذاشته بودین تازه امروز دیدم و واقعاً خوشحال شدم چون فکر کردم جوابم رو ندادین . کاملاً حق با شماست من هم امیدوارم که تربیت فرزندانمان در همون جهتی باشه که گفتین از راهنماییتون ممنون . یه وقتایی پیش می آد که خیلی چیزها رو می دونی ولی انگار نیاز داری که یک نفر دیگه بهت تاکید کنه منم بعضی وقتا اینجوری می شم نمی دونم ترسه یا علاقه زیاد که همیشه عذاب وجدان دارم فکر می کنم مادر خوبی نیستم فکر می کنم باید یه کاری بکنم تا بهتر از این باشم به هر حال خوشحال می شم از راهنماییهای خواهرانه شما همیشه بهره مند بشم .
مامان امیرحسین
13 مرداد 91 0:39
نازیییییییییی چه مامان مهربونی کی بیام آش دندونی بخوریم!!! دعوتمون کنی میایما!
الهام
17 مرداد 91 23:42
مامان حنانه دختر گلت با دخمل من دوست میشه تقریبا هم سن هم هستند درضمن دختر شما ماشا الله خیلی خوشگل هست
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد