حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

برای دخترم

امید

1391/5/19 12:19
نویسنده : مادر و پدر
229 بازدید
اشتراک گذاری

اولین شب قدر زندگی ات را تجربه کردی حنانه جانم، سال پیش هم شبهای قدر را رفتیم مسجد دانشگاه. یادت هست؟ سال پیش مدام نگران بودم نکند شلوغی و جمعیت زیاد باعث شود آسیبی به تو وارد شود. امسال که در بغلم بودی هم نگران بودم  نکند صدای جمعیت خواب آرامت را آشفته کند. ولی تو آرام خوابیدی در آغوشم. امسال تنها نبودم، تو در آغوشم بودی و من امیدوار بودم به آمرزش، امیدوارتر از تمام عمرم. آخر می دانستم شب قدر که فرا می رسد، خدا از بین تمام بنده هایش، به مادرها یک جور دیگری نگاه می کند... آخر گفته اند شب قدر یعنی فاطمه(س)، و فاطمه(س) مادر بود...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان تسنیم
20 مرداد 91 13:11
من هم دیشب به همین امید داشتم...دخترم را نگاه میکردم و به خدا میگفتم بع خاطرش من را ببخش
ما (من و گاهی بابا)
3 شهریور 91 8:17
جمله ی آخر یکی از بی نظیرترین برداشت های قدر ی بود که تا حالا خوندم...بی اغراق
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد