حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

برای دخترم

مادر فدای تو ...

1391/10/9 21:06
نویسنده : مادر و پدر
216 بازدید
اشتراک گذاری

کلی زمان را تنظیم می کنم و برای ساعات خوابت برنامه ریزی می کنم که به کارهای نا تمامم رسیدگی کنم ولی وقتی می خوابی یا پدرت می بردت بالا، دلم پر می کشد برایت، می نشینم و دست روی دست می گذارم و انتظار می کشم تا بیدار شوی یا بابا مصطفی بیاردت، دلم پر می کشد برای در آغوش کشیدنت، برای بوسیدنت و حتی برای غرغر کردنت ... خدایا این چه عشقی ست که آتش آن را در دلم افروخته ای؟ حنانه ی من، فقط وقتی وسعت عشق مرا به خودت خواهی فهمید که مادر شوی ... خدایا میزان محبت تو به بندگانت فراتر از درک من است، که تو از مادر به فرزندش بسیار دلسوزتری ... دخترکم، در گرفتاری ها و مشکلات دنیا به او پناه ببر، او به تو از همه ی دنیا دلسوزتر است ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الهام مامان آوینا
9 دی 91 21:38
من وقتی اوینا خوابه باید دست از کار بکم که تنها ذره ای صدا باعث بلندشدن خواب او می شود و تنها کاری که می تونم انجام بدم مطالعه و یا اینترنت. در غیر اینصورت اوینا هم بیدار میشه و فقط مواقعی که بیداره و سرگرمش کردم با اسباب بازیهاش و یا پدرش شب بیاد باید تند تند تند کارام را بکنم!!!!!!!!!!!!!!
الهام مامان آوینا
9 دی 91 21:39
در مورد روروئک هم روروئک اوینا خیلی سنگینه نمیتونه تکونش بده حتی ما خودمون هم بزور جابه جاش میکنیم فکر کنم به خاطر ضریب ایمنی روروئک ها را اینطوری ساختن....
مامان یاس
9 دی 91 22:59
عشق مادر تجلی کوچکی از عشق خداست که شاید فقط مادرا توانسته اند ذره ای از آن را درک کنند البته پدرا ببخشنا چیکار میشه کرد!!!
مامی امیرحسین
15 دی 91 23:03
چه با مزه! منم همینطورم. منتهی نی نی ما میره پایین!نه بالا!! من میگم انگار یه چیزی تو دلم خالیه! ولی خداییش یه کم میتونیم به کارهامون برسیم! یا یه چایی کنار آقای همسر که از صبح بیرون بوده بخوریم!
زینب سادات
17 بهمن 91 18:53
کاش اسم نویسنده را جدا می کردین که با ن گاه اول مشخص باشه کدوم مطلب رو مامان نوشته و کدوم بابا


شاید اینکارو بکنیم در آینده. ممنون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد