حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

برای دخترم

عشق کوچولوی من

1392/9/12 17:43
نویسنده : مادر و پدر
789 بازدید
اشتراک گذاری

با خودم فکر می کنم من فقط همین یک بار مادر شده ام و بار دومی در کار نیست، قرار می گذارم با خودم که یک روز یادم نرود من تنها مادر یک بچه ام، که یک روز یک حس بازیگوش شاد زیر گوشم قصه ی زیبای بچه ی دیگری را نخواند و من دلم قنج نرود برای بوی نوزاد چند روزه و هوس نکنم یکبار دیگر مادر بچه ای باشم که با اینکه اصلا شکل من نیست ولی چشمانش و حالت نگاهش و حالت حرف زدنش و بوی لباسهایش مرا یاد خود گم کرده ام می اندازد. من برعکس خیلی از مادرهای یک بچه ای، وقتی از زور بیخوابی چشمانم بسته می شود این فکرها را نمی کنم، وقتی به پاشنه های ترک خورده ام نگاه می کنم تصمیم نمی گیرم که دیگر اشتباه بچه دار شدن را تکرار نکنم، وقتی حنانه ام مریض می شود و هزار بار تا صبح نفسش  می گیرد و از خواب می پرد به این نتیجه نمی رسم که دیگر مادر نشوم.

من وقتی قلبم پر می شود از یک عشق کوچولوی صورتی، دلم نمی خواهد مادر بچه ی دیگری باشم. وقتی دخترکم می آید دستانم را می بوسد، هر چند شاید معنای این کار را نفهمد، من دلم نمی خواهد بچه دیگری "مامان" صدایم کند، نمیدانم چرا. شاید روحم ظرفیت تحمل عشق دیگری را ندارد. شاید می ترسم، می ترسم از وابستگی به موجود کوچولویی که نمی دانم بعدها در مورد من چطور فکر خواهد کرد، وابستگی به نگاه دخترک کوچولویی که از الان می دانم همیشه در کنارم و جلوی چشمانم نخواهد ماند. من می ترسم از اینکه یک روز دلم بخواهد محکم در بغلم بفشارمش و او نباشد ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان محمدمهدی
13 آذر 92 8:30
بنظرم این حس ها کاملا طبیعین، منم داشتمشون ولی حالا که پسرم بزرگ تر شده و روزی چندصد بار میگه من دو تا داداش میخوام دوتا آبجی، کاملاً از بین رفتن و منطقی تر شدم و بچه های زیادی آرزوی من است(کاش زودتر پسرک لب به سخن میگشود و تمایلاتشو ابراز میکرد)
مادر و پدر
پاسخ
وای چه خوب، پس به زودی انشاالله میایم اومدن داداش یا ابجی کوچولوی محمد مهدی جونمونو تبریک میگیم
مامان طهورا
17 آذر 92 10:24
وظیفه خواهر جان وظیفه چی میشه پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نفس آدم رو از عمل به وظایف دور میکنه
مادر و پدر
پاسخ
اخه من نمیتونم به بچه دار شدن به چشم وظیفه نگاه کنم، البته من هیچ تصمیمی در مورد فرزند دوم داشتن یا نداشتن نگرفتم صرفا احساسمو در این مورد نوشتم
نسیم
23 آذر 92 19:16
دل مادرارو با این پست بردی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد